Hans Erich Nossack    [1]

هانس اِريش     نوساك

 

آيا آن‌جا مَردى فرياد مى‌كرد؟

 

 

آیا در شب، ازآن‌جا كه همه‌ى آدم‌ها خوابيده بودند،

صدا می‌زد آن‌جا مردى؟ آه چه فريادى مى‌زد!

دوبار، دو فرياد، كه مرا مى‌خواندند.

آه از كاهلى، كه من هم‌چنان خوابيدم.

 

از سمتِ رودخانه، يك صداى سَراسیمه

دوبار، و سپس دوباره شب بود.

و من به‌جاى كمك‌كردن، خوابيدم.

دوبار[خوابیدم]، من بيدار نشدم.

 

از روى بستر نپريدم

به‌سوى دَر، و نپرسيدم كه چيست؟

من خوابيدم، خوابيدم تا اين‌كه این فرياد خاموش شد، 

آه اِی آن‌که مرا صدا می‌زدی، ببخش.

 

+++

 

امروز بامداد، می‌آیند و می‌پرسند:

چه‌كسى فريادزد، و شب را به‌هم‌ریخت؟

آيا كسى خدا را صدا مى‌زد؟ و من مى‌بايد بگویم:

من خوابيده بودم و هيچ نشنيدم.

 

اين خدا نبود كه اورا صدا مى‌زدند،

این من بودم، كه اورا كسى ديگر صدا مى‌زد.

دو فرياد كه از برادرى

به‌برادرى بودند، و برادر خواب بود.

 

فريادى زده‌شده‌بود تا من بيدار گردم.

درشب، دوبار، از رودخانه به‌اين سوى.

آه اِى انسان، تو چه‌اندازه لحافت را دوست دارى،

بسترت را، و خوابت را.

 

چه بی‌جان و بی‌احساس است وجدان تو،

چه بى‌ميل و بی‌توانی در شنیدن[و برآورده‌ساختن].

آه كه تيرى بايد شلّيك گردد

تا تورا از خوابت برخيزاند.

 

بارى، من، كاهل و كَر  آفریده‌شده‌ام

و تورا ديشب تنها گذاشتم.

امشب به‌یقین‌که  من نخواهم خوابيد

زيرا كه اين‌بار خودم باید فرياد بزنم.

 


 

[1] -   Hans Erich Nossack

  1901 /1977  . در 1933 چاپِ كارهايش در آلمان قدغن شد. نماش ‌نامه‌هايى نزديك به انديشه‌ى گرايش به اصالتِ وجود ( اِگزيستانسيالسم) و نيز  داستان‌هاى كوتاه، و مقاله مى‌نوشت. جايزه‌ى گِئورگ 

 بوشنِر 1961.

 

                                    یازگشت به فهرست همه‌ی نوشته‌ها     یازگشت به فهرست این نوشته