اشارهای کوتاه
چند نکته در بارهی پیشگفتار ِاین کتاب
|| نوشتن در بارهی شعر از سوی خودِ شاعران را در همهی جوامع میتوان دید، گرچه در شکلها و نحوههای بسیار متفاوت.
نوشتن در بارهی شعر از سوی خودِ شاعران، یک ویژهگی ِشاعرانِ آلمانی نیست. پیشینهی چنین نوشتنهایی در آلمان به سدهی هجده مسیحی میرسد. درابن باره شاعران آلمان، نه تنها در جهان بلکه اروپا هم، پیشگام نبودهاند، بااینحال، البتّه میتوان از ویژهگیهای آلمانی ِاین پدیدهی همهجایی و همهگانی سخن گفت.
|| چنین بهنظر میرسد که زبانِ نویسندهی پیشگفتار، زبان تعارف است! .
این زبان، بسیار همانند و همسرشت است با آن زبانی، که آن را در همهی عرصهها و در همهی اشکال( کتبی و شفاهی)، بویژه از زبانِ قشرهای اداری، فروشندهگان فروشگاهها، ، زسانههای همهگانی، . . . میتوان شنید. در یک کلام: زبانِ در « دید رَس » زبان « ملاءِ عام» است.
چنین زبانی، هیچگونه بیرونرفتنی را از چارچوبِ خود به کاربران خود نمیدهد، و چنین کاری را زیر ِبرداشتی بسیار از سمتِ راست محافظهکارانه از مقولهی « یورشگری»و« شورشگری»، از پیش شکستخورده میداند، و یا آن را برنمیتابد.
زبانِ نویسنده دراین پیشگفتار، همچنین، گرفتار در تنگناییهای صِنفی است: صِنفِ ادبیاتشناسان و صنفِ منتفدانِ ادبی و صنفِ ادبیاتسازان !
و نیز احتمالا" این زبان، با توجّه به اینکه نویسنده از آلمان شرقی بوده و هست، هنوز زیر ِفشارهای شکستهای سیاسی ِکشورهای شرقی و آلمان شرقی، همچنان هنوز بهخودنیامده، و کمابیش درهمریخته است، و همان شرم گینیای را میشود درآن دید که در دو دههی گذشته در زبان ( و نه فقط در زبانِ ) پژوهندهگانی چون این نویسنده، پدیدآمده است.
در آلمان، مثل هرجای دیگری، نوشتن در بارهی نوشتن، و نوشتن در بارهی شعر، و شعرسرودن در بارهی شعرسرودن، مدّتهاست که به یک مغازه ( در صنعتِ چاپ و نشر مثلا") بهیک حوزهی نوشتن( در پهنهی هنر و ادبیات) بهابزاری برای پیشبُردِ مبارزهی اجتماعی، و بهیک پوشش برای پوشاندنِ آرمانهای نامردمی و فرصتجوییهای سیاسی و هدفهای تنگِ شخصی، بدل شده است. در همین کتاب، از س. هایم - شاعر ِدورهی اِکسپر ِسیونیسم در دو دههی نخستِ قرنِ بیستم که در بیستسالهگی مُرده است، نوشتهای آمده که درآن، خود ادعّا میکند که او پدیدهای است که در بارهاش بعدها دانشمندان چیزها خواهند نوشت . . . او البتّه حق داشته است، و جامعهی خودرا میشناخته است، زیرا ( دانشمندانِ)چندی پیدا شدند که در بارهی او چیزها نوشتهاند و هنوز مینویسند. این (دانش)مندان نیز مثل همان شاعران، بهکمکِ همان ناشران و صنعتِ چاپ و نشر، و بهپِیرَوی از نیازهای سیری ناپدیر سیاست/قدرت، هم دانش را و هم نوشتن در بارهی دانش را، و دانشیدن در بارهی دانش را، و نوشتن در بارهی دانش دربارهی دانش . . . را به مغازه و به ابزار بدل کرده اند و هنوز هم میکنند. برگرداننده