گِئورگ بریتینگ
کنار ِپنجرهی باز بههنگام بارش تگرگ *
یخ ِآسمانی
جهید برروی میز ِمن،
گِرد،سفیدِنقرهیی.
فرّار چون یک ماهی
دررفته از دست،
تا خواستم بگیرم،
آب شد و گُم شد.
درخشنده چون طلا
بهجا ماند روی چوب
برای یکدَم یک چکّه.
حورشید نیرومند
پسکشید اورا.
.....................................................
زیرنویس: تأکید: نقطهگذاری و مصرعپردازی در ترجمهی این شعر همان شکل ِاصلی است. فقط قافیهها رعایت نشدهاست.